اصول ترکیب بندی تصاویر [اصول پایه عکاسی] قسمت هفتم

Tuesday، ۲۵ Khordaad ۱۴۰۰

نکاتی از ترکیب بندی برای مبتدیان :

اکثر مبتدیان و تازه کاران با ترکیب بندی دچار مشکل هستند. این نکات عالی به شما کمک می کند تا از راه درست شروع کنید.

ترکیب بندی بسیار حساس و مهم است.اگر شما می خواهید عکس هایی زیبا و عالی بگیرید ترکیب بندی یکی از مهم ترین قسمت های عکاسی است. با این حال ، بسیاری از عکاسان فقط با شنیدن قانون یک سوم شروع می کنند ، و آنها هرگز عمیق تر در مورد چگونگی ساخت عکس های بهتر نیستند. خبر خوب این است که شما می توانید در مورد ترکیبات بیشتر بدانید - و باید این کار را انجام دهید. این یک موضوع عمیق است ، و هیچ راهی وجود ندارد که فقط در یک مقاله همه موارد را پوشش دهد ، اما من تمام تلاشم را می کنم تا در اینجا بزرگترین نکات را بدست آورم.

ترکیب بندی چیست؟

ترکیب بندی ساختار عکاسی است.ترکیب بندی یعنی شما چطور عناصر موجود را در عکس خود قرار می دهید تا عکستان را ان طور که دوست دارید بگیرید. اگر به سوژه جالبی برخورد کردید - مهم نیست که چراغ خوب باشد یا شرایط غیرمعمول باشد - اگر می خواهید نتیجه ای موفقیت آمیز داشته باشید ، باز هم باید عکس را خوب بسازید

شما توانایی کمی در تغییر دادن ترکیب بندی عکس دارید. به جلو و عقب ، چپ و راست حرکت کنید. لنز خود را تغییر دهید - بزرگنمایی ،کوچکنمایی. و توجه کنید که کدام عناصر شامل عکس شما می شوندو همچنین مواردی کهشامل عکس شما نمی شوند. ،ترکیب بندی موضوع شما را به صورت بلد تر به بینندگان نشان می دهد. این مکانیسم برای انتقال پیام عکس های شما است.

عناصر ترکیب بندی :

نقاط خطوط و سایه ها

در اساسی ترین سطح ، این تنها عناصر ترکیب هستند. هر چیزی در تصویر شما - سوژه ، پس زمینه ، جزئیات بسیار ریزی که حتی مهم نیستند - همه آنها نقاط ، خطوط و اشکال هستند. بعضی از آنها البته بسیار پیچیده هستند. یک چهره یا یک درخت به وضوح چیزهای ساده ای نیستند. اما آنها هنوز شکلی دارند و می توانند به شکل گیری یک تصویر کمک کنند.

علاوه بر عناصر منفرد در عکس ، نحوه اتصال آنها با یکدیگر نیز وجود دارد. چندین عنصر از یک عکس ، که به درستی مرتب شده اند ، از مجموع قطعات آنها قوی تر هستند.

برای شفاف سازی این موضوع ، نگاهی به عکس های زیر بیندازید. این مقایسه های یک به یک عکس موفق همراه با اجزای تشکیل دهنده آن است. اولین نمونه عکسی از یوسمیتی است. فقط بر اساس نقاشی خط ، می بینید که ترکیب بسیار متعادل است ، و در هر دو نیمه قاب میزان علاقه برابر است. لغزنده را به عقب و جلو بکشید تا مقایسه قبل و بعد را ببینید :

عکس بعدی از دره مرگ ترکیب بندی پویاتری همراه با خط های موربی که به عکس طول زیادی می دهد :

عکس اخر از Jökulsárlón در ایسلند است که یک تیکه یخ در ساحل است.در اینجا شما می توانید خطوط و اشکال ساختار عکس را ببینید :

از نظر من ، نکته جالب تا کنون این است که این سه نقاشی خط هنوز به تنهایی به خوبی کار می کنند و روحیه احساسی مشابه تصویر اصلی را حفظ می کنند. البته آنها را به دیوار آویزان نمی کنم - اما ساختار داخلی خاصی دارند ، حتی به همین سادگی که هستند.

آیا وقتی قصد بیرون رفتن از عکس را دارم ، آیا واقعاً سوژه ام را به عنوان مجموعه ای از خطوط سیاه و سفید تصور می کنم؟ اگر بگویم که دروغ می گویم هرچند آنچه که من در مورد آن فکر می کنم تنظیم یک ساختار خوب است - که عمیقاً ریشه در عناصر اساسی مانند خطوط و اشکال دارد.

  • کانسپت :

بزرگترین راز در ترکیب بندی این نیست که شما از یک ساختار و قالب برای اکثر عکس هایتان استفاده کنید(که این یکی از سه قانون پیشنهادی است)در هر حال قسمت مهم این است که ترکیب بندی خود را شخصا انتخاب کنید.

مهم ترین قسمت ترکیب بندی رساندن منظور است.هیچ چیز در عکاسی نباید اتفاقی باشد. همه چیز برای وجود داشتن (موجود بودن) در عکس باید دلیل داشته باشند. اگر این را به خاطر بسپارید ، و واقعاً وقت خود را در این زمینه بگذرانید، کیفیت عکس های شما سر به فلک می کشد. تقریباً غیرممکن است که از این کار اجتناب کنید ، زیرا در نهایت فکر آگاهانه تری در مورد چگونگی عکسبرداری خواهید داشت

  • سادگی :

هر عکسی که شما میگیرید دارای یک پیام احساسی است-دلیل اصلی اینکه شما در ابتدا تصمیم به عکاسی می گیرید –وقتی که شما عکاسی می کنید یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید که اگاهانه به یک پیام احساسی فکر کنید و نحوه بیان ان را انتخاب کنید.این همان نقطه ای است که به سادگی قدرت در عکس شما ایجاد می شود.

  • تعادل :

یکی از اصلی ترین قسمت ها به نظر من در ترکیب بندی تعادل است.

تعادل یکی از اسان ترین قسمت هاست.برای شروع تنها چیزی که نیاز است این است که از خودتان بپرسید که هر عنصر در عکس شما چقدر نظرات را به خود جلب می کنندکه این کار به نام وزن ظاهری شناخته می شود. اشیایی که از نظر بصری دارای سطح بالایی هستند شامل اشیای روشن ، رنگ های اشباع ، چشم ، مردم ، حیوانات ، کنتراست بالا و عناصر غیرمعمول هستند - هر چیزی که در دنیای واقعی جلب توجه کند. سپس ، بفهمید که وزن بصری به طور مساوی در فریم توزیع شده است یا اینکه نیمی از عکس بیش از دیگری است (از چپ به راست). اگر تقریباً یکنواخت باشند ، یک عکس متعادل است. در غیر این صورت ، عکس نامتعادل است. (هیچ کدام لزوماً بهتر از دیگری نیستند.)

این بسیار شبیه به اره مویی کار می کند ، از جمله این واقعیت که شما می توانید یک جسم "سنگین" - سوژه اصلی خود - را با یک جسم "سبک تر" متعادل کنید ، تا زمانی که جسم سبک تر از لبه عکس دورتر باشد (درست مانند تعادل یک کودک و یک بزرگسال در یک هیکل به عکس زیر نگاهی بیندازید :

در عکاسی شما باید تصمیم بگیرید که عکس های متعادل یا غیرمتعادل بگیرید.این دو حالت از عکاسی از هم بهتر یا بذتر نیستند وتنها چیزی که مهم است احساسات متفاوتی است که هر دو حالت منتقل می کنند.

متعادل : عکس ها در این حالت خیلی ساکن و ارام هستند.

غیر متعادل : عکس ها در این حالت خیلی دراماتیک چشمگیر و پویا است.

اگر شما از یک دریاچه ارام هنگام طلوع افتاب عکاسی می کنید احتمالا شما عکسی با تعادل می خواهید.اما با سوژه های پر تنش تر می تواند یک ترکیب بندی فوق العاده باشد .این فقط به احساسی که شما می خواهید منتقل کنید بستگی دارد.

  • فضای تنفسی :

زمانی که تعداد نکات مهم عکس زیاد است ممکن است شما بخواهید با فاصله دادن بین یکدیگر به ان ها فضای تنفس بدهید.

در غیر این صورت ، عناصر عکس شما با یکدیگر یا لبه های قاب عکس شما به مشکل می خورند(تداخل ایجاد می شود)، و باعث ایجاد یک ترکیب شلخته می شوند.

به صحنه ای که تعداد کمی پرنده در اسمان در حال پرواز اند فکر کنید و شما می خواهید که همه پرندگان را در یک عکس( یک شات) داشته باشید.اگر یکی ار پرندگان جلوی یکی دیگر از پرنده ها پرواز کند ان تصویز به نشز بسیار شلوغ و شلخته می اید.در عوض بهتر است همه سوژه های عکس شما فضای تنفس داشته باشند(بین هر سوژه و بین سوژه ها و لبه عکس شما)

همین طور اگر از کوه عکاسی می کردید و قله در بالا عکس شما نزدیک به لبه عکستان قرار دارد در این صورت ، توجه ناخواسته را به خود جلب می کند و به طور بالقوه احساس بی احتیاطی را نشان می دهد. درعوض ، اگر سوژه های شما هریک از اتاق ها بتوانند به تنهایی بایستند و هیچ چیز دیگری در عکس مانع آن نمی شود ، بهتر عمل می کند. این به شما کمک می کند پیامی منسجم و قوی برای بینندگان خود ارسال کنید.

  • فضای مثبت و منفی :

ما قبلا فضای منفی و مثبت را تئضیح داده ایم اما در اینجا مجبور به تکرار ان هستیم.

فضای مثبت هر ان چیزی است در عکس شما فاصله داشته باشد و نظرات را جلب کند و فضای منفی دقیقا بر عکس ان است (فضاهایی ازعکس که در پس زمینه محو می شوند و به چشم نمی ایند) شما می توانید عکس هایی با مقدار زیادی فضای منفی یا مثبت و یا چیزی بین این دو بگیرید که همه انها حس متفاوتی را القا می کنند.

عکس هایی که با فضای منفی گرفته شده اند احساس پوچی و ارامش و انزوا دارند. ان ها برای عکس های مینی مالیست بسیار عالی اند و وقتی که سعی می کنید حس تنهایی را نشان دهید بسیار کاربردی هستند. یک درخت تنها در طوفان بسیار مثال خوبی است و عکس زبر گویای همه چیز است:

عکس هایی با حجم زیادی از فضای مثبت بیشتر نشان دهنده شلوغی وفعالیت زیاد هستند.ان ها پر از جزئیات ریز برای جلب کردن توجه شما هستند و باید مراقب این نکته منفی باشید که اگر زیاد شلوغ به نظر برسد ممکن است باعث صدمه زدن به سادگی وضوح تصویر شما می شود.

این احساسات برای ترکیب شما بسیار مهم هستند و به شکل دهی پیامی که می خواهید بفرستید کمک می کنند. اگر در این زمینه توجه زیادی دارید ، می توانید ترکیب خود را تغییر دهید یا ترکیب خود را تنظیم کنید تا بتوانید نسبت فضای مثبت را به فضای منفی تغییر دهید. به دلیل احساسات مختلفی که منتقل می کنند ، این یک ابزار عالی است که در اختیار شماست.

  • الگو ها و ارتباطات :

در برخی موارد ، با دقت می توانید عکس هایی ضبط کنید که الگوها و روابط پیچیده تری از یک ترکیب ساده دارند. به عنوان مثال ، شما ممکن است از یک منظره با یک گل نارنجی در پیش زمینه ، و نور نارنجی در تپه های دوردست عکس بگیرید. یا می توانید توده ای از دود را که از آتشفشان در شب بلند می شود و مطابق با شکل بالای سر راه شیری است ، بگیرید.

دنیای روابط عمیق تری که در عکاسی ممکن است وجود ندارد. این چیزی نیست که همیشه پیدا کنید ، اما باید مراقب آن باشید. وقتی عکسی به ویژه دارای خیالی باشد ، کاملاً بهم پیوسته و عمدی احساس می شود.

نتیجه گیری :

نمی خواهم کاری کنم که ترکیب آسان باشد. از یک نظر ، غیرممکن است. حتی بزرگترین عکاسان در تمام دوران ها هرگز بر ترکیب بندی تسلط ندارند ، زیرا ترکیب بندی چیزی نیست که بتوانید بر آن تسلط داشته باشید.

ترکیب بندی عالی نقطه پایانی نیست که بتوانید با استعداد کافی یا کار سخت به آن برسید. درعوض ، این یک هدف درحال تغییر است که به ویژگیهای متغیر ، و همچنین صحنه مقابل و هدف احساسی شما در ذهن بستگی دارد. قانون یک سوم شما را به آنجا نمی رساند. این یک تکنیک ساده است که عمدتا برای مبتدیان در نظر گرفته شده است و فقط سطح ترکیب را خراش می دهد. همین نکته در مورد هر نکته ساده دیگر وجود دارد - هیچ یک از آنها اغلب به اندازه کافی اعمال نمی شود تا عناصر اساسی ترکیب را از بین ببرد.

متأسفانه ، هر چقدر که از پذیرفتن آن متنفر باشم ، برای خواندن آنلاین این موارد نیز صادق است. نمی توانید همه چیز درباره ترکیب را از یک مقاله یا ویدیوی YouTube یاد بگیرید. موضوع خیلی شخصی است. ترکیب چیزی است که باید بیرون بروید و خودتان یاد بگیرید.

اگرچه امیدوارم نکات این مقاله نقطه شروع خوبی برای شما باشد. عناصر بسیار کمی از عکاسی از ترکیب مهمتر هستند. درست انجام شده است ، این قدرت را دارد که عکس های شما واقعاً از جمعیت برجسته شوند.